دوست عزیز سلامطالقان، ولایتی اصیل و ریشه دار، با مردمانی نجیب و آرام و فرهیخته و فرهنگی غنی و ناب و بیبدیل است.از نظر جغرافیایی، طالقان را نگین رشته کوههای البرز میدانند. دیاری محصور در کوههای جنوبی مازندران و گیلان، همسایه با کرج و الموتِ قزوین. با فاصله 166 کیلومتری از تهرانِ پایتخت.این دیار، 86 پارچه آبادی دارد که برخی از روستاهای آن، به دلایل فرهنگی (مثل: روستای اورازان - زادگاه جلال آل احمد که کتابی هم به همین نام دارد) سیاسی مذهبی (مثل: روستای گلیرد - زادگاه آیت الله طالقانی، جاذبههای توریستی (مثل: روستای کرکبود - آبشار کرکبود و روستاهای حاشیه سد طالقان) و دلایل دیگر، آوازهای جهانی دارند.همچنین یکی از مرموزترین روستاهای ایران که به "ایستا" معروف است و در خود طالقان به "ترک آباد" شهرت دارد، در آن واقع شده است.امّا بیشترین شهرت طالقان، مربوط به مفاخر و بزرگان آن است. از ابوذر زمان (آیتالله سید محمود طالقانی) و نویسنده خسی در میقات (مرحوم جلال آل احمد) گرفته تا شهید تیمسار فلاحی، دکتر حشمت، درویش خانِ اهل موسیقی و زنده یاد مریم میرزاخانی که مشتی است نمونهی خروار در ذکر مفاخر و بزرگان طالقان. ناحیه طالقان، زیستگاه حیات وحش وگونههای متنوع گیاهی است که واجد ارزشهای تفرجگاهی هستند. طالقان به غیر از آثار ارزشمند طبیعی که درخود جای دادهاست، اماکن زیارتی و تاریخی ارزشمندی نیز دارد که بر جاذبههای آن میافزایند.زبان مردم طالقان از ریشه های فارسی - تاتی است. ما در اینجا گرد هم جمع شدهایم تا طالقان خود را بهتر شناخته و در جهت احیای فرهنگ و زبان خود گام برداریم.تمام تلاش و همت ما بر این است که زبان و فرهنگ و خاک طالقان عزیزمان، از هر گزند و آسیب، محفوظ بماند.خُجیره هم زبا, ...ادامه مطلب
#طالقانی_گل گل حسرت... گلی زیبا و در عین زیبایی، متفاوت متفاوت چون در پاییز درمیا نسّامه جا رشد مینه برگ دی نُداره، فقط گل و یه کیشکه ساقه #پیغامآور_پاییز ایسه الآنان باغانی میان که راه میشی، کافیه سر به جیر باشی و نگاه منتظر حسرتانِ با لبخندی جواب هادی یِی آها عزیزجان با این گلی که حسرت بُهار را داره، مهربان باشیم. متن و عکس از: سیمرغ آقای ابوالفضل یزدانی برایمان نوشتهاند: گل حسرت برای من ارمغانآور حسرت و اندوه بسیار بود. حسرت و عبور سه ماه تعطیلات و ییلاق گذرانی. متاسفانه هم ابتدا در دو مکان دوست داشتنی و خاطره انگیز برای من رویت میشد. ابتدا اطراف چشمهی پرده لو در خسبان. در کولج هم دقیقاً باغ کوچه پشت کارگاه پدر مرحوم استاد فرشید فلاحی به سمت «شناکن جا» تا این گلها را میدیدم، دلم هری میریخت. یک جور تنفر خاص و عمیق داشتم. اصلاً عمداً گل حسرت را لگدکوب و پرپر میکردم. گل حسرت به روایتی دیگر سرمای اسفندماه در کوه و دشت و رودخانهها خودنمایی میکرد. سوز سرمای دی را نداشت و از سرمای بهمن ماه گرمتر مینمود. برفها و یخها داشتند کمکم آب میشدند. گلها و گیاهان اسفندماه برای خودنمایی آماده میشدند. بوی دلاویز بهار از دوردست به مشام میرسید. عمونوروز در راه بود، ولی هنوز دشت و دمن خودش را برای پذیرایی از او آماده نکرده بود. گل حسرت سر از خاک بیرون آورد. نفسی تازه کرد و به اطراف نگریست. خبری از بهار نبود. شقایقهای رنگارنگ با نسیم نمیرقصیدند. و شکوفهها، باغ را روشن نکرده بودند. پرستوها هنوز خطهای مارپیچی خود را در آسمان ایجاد نک, ...ادامه مطلب
گردوى سبز و نارس، چیدی تو از درختى تالان کنی و آنگاه، اُفتی به درد و سختی دستت سیاه اگر شد از پوسـت سبز گردو دست واکَـرُک میآیـد، دَمـارت درمیآرد قدیمیها برای اینکه بچهها گردوها را کال نچینند و حیف و میل نکنند، با یک غولِ خیالی به نام «دست واکَرُک» اونها رو میترسوندند. بهشون میگفتند: اگر جوزِ نارس بچینی و دستت سیاه بشه، دَست واکَرُک میاد و اونقدر دستاتو با ناخنهای بلندش میخراشه و میتراشه تا سیاهی دستها از بین بره. خب، حالا که با دست واکَرُک آشنا شدیم بیایید فعلها رو با هم مرور کنیم: کَریدن در طالقانی به معنای خاراندن، خراشیدن، با ناخن یا یک وسیله دیگر، چیزی را کَندن است. مثلاً خودتو نَکّـَر: یعنی خودتو نخار! واکَریدن، هم فعلی است به معنایِ کندنِ سختِ چیزی. به نوعی تراشیدن. مثلاً واکَریدنِ تهدیگ از تهِ قابلمه. یک اصطلاح هم داریم: جوزَ واکّـَر. زمانیکه پوست سبزِ گردو جدا نشده و به قول خودمان «سوآلُم» دارد، آن را با چاقو دو نیم میکنند و مغزش را از داخل، دَرمیآورند. به این عمل میگویند: جوز واکَریَن. که مهارت خاصی میخواهد. باید چاقو را در راستایِ خط گردو بزنی و مواظب باشی نوک چاقو از آن ورِ گردو، بیرون نرود که ممکن است باعث زخم شدن کف دست شود. یک بار برادرم در حین جوز واکریَن، چاقو رفت کف دستش! شیره گیاه شیرینگن زد اما خونش بند نیامد، هرچی خاک هم ریختیم افاقه نکرد. (درمانهای قدیمی و خانگی). تا اینکه پدرم گفت: این زخم، جوله! (یعنی عمی, ...ادامه مطلب
لَقچه یا لَخچه پلو، یک غذای قدیمی روستای اورازان است که بیشتر آخر تابستان و پاییز، یعنی زمانی که لَخچهها را بِنجییَن (رشتههای پلویی را خشک و مهیا کردهاند) درست میشود. تفاوتی که این پلو با دیگر رشتهپلوها دارد این است که گاهی در این غذا لوبیا تَر (لوبیای تازه) هم میریزند، چون روستاییها خودشون لوبیا میکاشتند و موقع برداشت، مقداری لوبیای پیله بسته که درشت شده را میچیدند و در این غذا استفاده میکردند. الان هم بعضیها این کار را میکنند. خود ما هم وقتی لوبیا میکاریم، مثل لوبیا چیتی یا کشاورزی یا لوبیا قرمز، درشت که شد، قبل از خشک شدن، میکنیم و دون کرده، بدون پوست و پیله، تو پلو میریزیم. میشه لوبیاها رو در فریزر هم گذاشت و مثل نخود فرنگی یا باقلا، در زمستون هم استفاده کرد. مواد لازم: لوبیا تر یا اگه نداشتید لوبیا کشاورزی یا لوبیا چیتی یا هردو به اندازه دلخواه، برنج ، پودر گردو، رشته پلویی محلی، سیب زمینی ورق شده برای ته دیگ طرز تهیه: آب را جوش میاوریم، کمی نمک میریزیم و بعد برنج را که از قبل خیس خورده میریزیم. من برای خوش ترکیب شدن برنج، یک هویج به اندازه بند انگشت خرد میکنم، بعد لوبیای پخته را میریزیم. کمی که جوش خورد، برنج را مثل ته چین کمی کال تر بر میداریم، بعد رشته پلویی میریزیم. دو جوش زد آبکشی میکنیم. تأکید میکنم همیشه برای رشته پلو از رشته محلی استفاده کنید. رشته کارخونهای و به اصطلاح شهری، اصلاً مزه ندارد.آب برنج که کشیده شد، ته قابلمه مثل دم گذاشتن برنج معمولی، روغن ریخته، کمی زرد چوبه میزنیم و سیب زمینیهای ورق شده را پهن میکنیم. کمی از رشته پلو میریزیم و کمی پودر گردو میریزیم، به همین ترتیب لایه به لایه تا آخر. در انتها کمی روش روغن مید, ...ادامه مطلب
دوست عزیز سلامطالقان، ولایتی اصیل و ریشه دار، با مردمانی نجیب و آرام و فرهیخته و فرهنگی غنی و ناب و بیبدیل است.از نظر جغرافیایی، طالقان را نگین رشته کوههای البرز میدانند. دیاری محصور در کوههای جنوبی مازندران و گیلان، همسایه با کرج و الموتِ قزوین. با فاصله 166 کیلومتری از تهرانِ پایتخت.این دیار، 86 پارچه آبادی دارد که برخی از روستاهای آن، به دلایل فرهنگی (مثل: روستای اورازان - زادگاه جلال آل احمد که کتابی هم به همین نام دارد) سیاسی مذهبی (مثل: روستای گلیرد - زادگاه آیت الله طالقانی، جاذبههای توریستی (مثل: روستای کرکبود - آبشار کرکبود و روستاهای حاشیه سد طالقان) و دلایل دیگر، آوازهای جهانی دارند.همچنین یکی از مرموزترین روستاهای ایران که به "ایستا" معروف است و در خود طالقان به "ترک آباد" شهرت دارد، در آن واقع شده است.امّا بیشترین شهرت طالقان، مربوط به مفاخر و بزرگان آن است. از ابوذر زمان (آیتالله سید محمود طالقانی) و نویسنده خسی در میقات (مرحوم جلال آل احمد) گرفته تا شهید تیمسار فلاحی، دکتر حشمت، درویش خانِ اهل موسیقی و زنده یاد مریم میرزاخانی که مشتی است نمونهی خروار در ذکر مفاخر و بزرگان طالقان. ناحیه طالقان، زیستگاه حیات وحش وگونههای متنوع گیاهی است که واجد ارزشهای تفرجگاهی هستند. طالقان به غیر از آثار ارزشمند طبیعی که درخود جای دادهاست، اماکن زیارتی و تاریخی ارزشمندی نیز دارد که بر جاذبههای آن میافزایند.زبان مردم طالقان از ریشه های فارسی - تاتی است. ما در اینجا گرد هم جمع شدهایم تا طالقان خود را بهتر شناخته و در جهت احیای فرهنگ و زبان خود گام برداریم.تمام تلاش و همت ما بر این است که زبان و فرهنگ و خاک طالقان عزیزمان، از هر گزند و آسیب، محفوظ بماند.خُجیره هم زبا, ...ادامه مطلب
یک روز تابستانی دهه پنجاه، پدر وقتی که صبحانهاش را خورد، لباس علفچینی را پوشید و داس و دستکش را برداشت و هنگام خروج از منزل، با صدای کمی بلند رو به مادرم گفت: «یالانَ بگو خَرَ ویگیرُن بیان تَکرو.» این جمله را گفت و رفت. بعد از چند دقیقه مادرم با صدای ملایم، ما را صدا زد: «یالان راست گردین صبحانه باخورین، میخین بیشین تُکرو.» من و انبیا (برادرم) بعد از صبحانه، لباس علفچینی پوشیدیم، کشی ریسمان و ایزارِ نان و قند و چایی را برداشتیم، با خر حرکت کردیم به سمت تکرو. توی راه، گاه انبیا سوار خر میشد و گاهی من. بعضی وقتا هم سر خرسواری دعوامون میشد، حتی با هم قهر میکردیم نه انبیا سوار میشد نه من، یک هیچ به نفعِ خر! (قهر ما باعث خوشحالی خره میشد!!) بالاخره رسیدیم به مقصد و مشغول علف چینی شدیم. حدود ساعت ده که ساعتی مرسوم برای توقف کار و خستگی درکردن و خوردن «ساعت دهی» است، پدر گفت: «بیشین هیمه جم کُنین، تالکی کینَ تَش کُنین.» در این روزهای کاری، مردم دو بار غذا میخوردند یکی ساعت ۱۰ که به آن وَرنهار میگفتند و یکی هم ناهار، ساعت 2. برای وَرنهار، نان و پنیر با چای خوردیم و بعد دوباره مشغول علف چیدن شدیم. ساعت حدود ۲ بعد ازظهر از راه رسید و طبق معمول پدر دستور توقف کار را صادر کرد. «بیشین هیمه جم کُنین» که انبیا رفت سراغ سفره نان و برداشتن کبریت که یک دفعه صدا زد: «آقا، آقا، نان دِنی... خر نانَ باخُوردیه!!» بابام گفت: «یعنی چی؟ چطورخر نانَ باخوردیه!! لانَ بارکُرد همه رَ باخوردیه؟» کمی سکوت، بعد انبیا به من نگاه میکرد و من هم به او نگاه میکردم، همگی از کار خر عصبانی بودیم. چند لحظه گذشت. پدرم گفت: «خُب چاره نی، یِه خورده کار کُنین هر وقت گُسنُمان گردی، میشیم خانه!» حدوداً, ...ادامه مطلب
انسان همیشه به آرزو امیدوار است و با آن زندگی میکند، که این آرزوها انتها ندارند! حدود پنج یا شش ساله که بودیم، میگفتیم: «کی بشه بریم مدرسه؟» مهرماه از راه رسید و ما را روانه مدرسه کردند. داخل کلاس، نشستن روی نیمکت و در جمع دوستان، مهمتر از همه دور شدن از کار سختِ روزانه، بودن در کلاس اول، آرزویی بود که به آن رسیدیم. چند روزی که گذشت، گفتند امروز میخواهند کتاب بدهند. آقا مدیر با یِک بغل کتاب آمد داخل و آنها را بین بچهها تقسیم کرد. خیلی خوشحال بودیم. تا دیروز، مشغول علف چینی و وَرکولیوانی و کوتِ بار و کارهای سخت دیگر، اما امروز روی نیمکت، با این قشنگِ کتابان کنار دوستان! یکی از کتابها را با شوق باز کردیم. صفحه اول آن، عکسی از شاه داشت. صفحه بعدی، عکس زن شاه!! به همدیگر نگاه کردیم و پچپچها در خنکای کلاس گل انداخت: «چیبه اینی سَر لوخته؟ اِهی روسری نُداره!» آخر برای یک طفل روستایی در دهه چهل و پنجاه، که شاید یک بار هم مادرش را بی روسری ندیده بود، این بیحجابی زنها، عجیب میآمد. کتاب را ورق زدیم. صفحه بعد: «اِهی این گُربه دَرَ دار جواَر میشو». صفحه بعد: «اِهی دَرَ آن شاخی سَر وَرمال میشو» صفحه بعد: «داری سَردَ جیرومه! چه قشینگه عکس» ورق زدیم صفحه بعد: «نگاه کن زُنا دَرَ رختَ بَندی سَر پهن مینه، آن گربه دی با تا گولّه بازی مینه» ورق زدیم صفحه بعد: «کَشکریت داری شاخهی سَر پیندیر تُکُش دَره، یِه روباه دی داری بیخِ» رفتیم صفحه بعد: «یِه آقا درازِ نان، تُکُش هم سه گوش، بینگیه خیوی سَر، مینگنه آن سوراخی میان، آن یکی مردا هم با الُمبَه دَر میوره!» ما که نمیدانستیم این نان سنگک است و آنانی نانوا هم مَرد، آخر ما فقط بالی نان و پِنجیکشی که ننهمان درست میکُرد، را دیده بودیم. , ...ادامه مطلب
دوست عزیز سلامطالقان، ولایتی اصیل و ریشه دار، با مردمانی نجیب و آرام و فرهیخته و فرهنگی غنی و ناب و بیبدیل است.از نظر جغرافیایی، طالقان را نگین رشته کوههای البرز میدانند. دیاری محصور در کوههای جنوبی مازندران و گیلان، همسایه با کرج و الموتِ قزوین. با فاصله 166 کیلومتری از تهرانِ پایتخت.این دیار، 86 پارچه آبادی دارد که برخی از روستاهای آن، به دلایل فرهنگی (مثل: روستای اورازان - زادگاه جلال آل احمد که کتابی هم به همین نام دارد) سیاسی مذهبی (مثل: روستای گلیرد - زادگاه آیت الله طالقانی، جاذبههای توریستی (مثل: روستای کرکبود - آبشار کرکبود و روستاهای حاشیه سد طالقان) و دلایل دیگر، آوازهای جهانی دارند.همچنین یکی از مرموزترین روستاهای ایران که به "ایستا" معروف است و در خود طالقان به "ترک آباد" شهرت دارد، در آن واقع شده است.امّا بیشترین شهرت طالقان، مربوط به مفاخر و بزرگان آن است. از ابوذر زمان (آیتالله سید محمود طالقانی) و نویسنده خسی در میقات (مرحوم جلال آل احمد) گرفته تا شهید تیمسار فلاحی، دکتر حشمت، درویش خانِ اهل موسیقی و زنده یاد مریم میرزاخانی که مشتی است نمونهی خروار در ذکر مفاخر و بزرگان طالقان. ناحیه طالقان، زیستگاه حیات وحش وگونههای متنوع گیاهی است که واجد ارزشهای تفرجگاهی هستند. طالقان به غیر از آثار ارزشمند طبیعی که درخود جای دادهاست، اماکن زیارتی و تاریخی ارزشمندی نیز دارد که بر جاذبههای آن میافزایند.زبان مردم طالقان از ریشه های فارسی - تاتی است. ما در اینجا گرد هم جمع شدهایم تا طالقان خود را بهتر شناخته و در جهت احیای فرهنگ و زبان خود گام برداریم.تمام تلاش و همت ما بر این است که زبان و فرهنگ و خاک طالقان عزیزمان، از هر گزند و آسیب، محفوظ بماند.خُجیره هم زبا, ...ادامه مطلب
دوست عزیز سلامطالقان، ولایتی اصیل و ریشه دار، با مردمانی نجیب و آرام و فرهیخته و فرهنگی غنی و ناب و بیبدیل است.از نظر جغرافیایی، طالقان را نگین رشته کوههای البرز میدانند. دیاری محصور در کوههای جنوبی مازندران و گیلان، همسایه با کرج و الموتِ قزوین. با فاصله 166 کیلومتری از تهرانِ پایتخت.این دیار، 86 پارچه آبادی دارد که برخی از روستاهای آن، به دلایل فرهنگی (مثل: روستای اورازان - زادگاه جلال آل احمد که کتابی هم به همین نام دارد) سیاسی مذهبی (مثل: روستای گلیرد - زادگاه آیت الله طالقانی، جاذبههای توریستی (مثل: روستای کرکبود - آبشار کرکبود و روستاهای حاشیه سد طالقان) و دلایل دیگر، آوازهای جهانی دارند.همچنین یکی از مرموزترین روستاهای ایران که به "ایستا" معروف است و در خود طالقان به "ترک آباد" شهرت دارد، در آن واقع شده است.امّا بیشترین شهرت طالقان، مربوط به مفاخر و بزرگان آن است. از ابوذر زمان (آیتالله سید محمود طالقانی) و نویسنده خسی در میقات (مرحوم جلال آل احمد) گرفته تا شهید تیمسار فلاحی، دکتر حشمت، درویش خانِ اهل موسیقی و زنده یاد مریم میرزاخانی که مشتی است نمونهی خروار در ذکر مفاخر و بزرگان طالقان. ناحیه طالقان، زیستگاه حیات وحش وگونههای متنوع گیاهی است که واجد ارزشهای تفرجگاهی هستند. طالقان به غیر از آثار ارزشمند طبیعی که درخود جای دادهاست، اماکن زیارتی و تاریخی ارزشمندی نیز دارد که بر جاذبههای آن میافزایند.زبان مردم طالقان از ریشه های فارسی - تاتی است. ما در اینجا گرد هم جمع شدهایم تا طالقان خود را بهتر شناخته و در جهت احیای فرهنگ و زبان خود گام برداریم.تمام تلاش و همت ما بر این است که زبان و فرهنگ و خاک طالقان عزیزمان، از هر گزند و آسیب، محفوظ بماند.خُجیره هم زبا, ...ادامه مطلب
دوست عزیز سلامطالقان، ولایتی اصیل و ریشه دار، با مردمانی نجیب و آرام و فرهیخته و فرهنگی غنی و ناب و بیبدیل است.از نظر جغرافیایی، طالقان را نگین رشته کوههای البرز میدانند. دیاری محصور در کوههای جنوبی مازندران و گیلان، همسایه با کرج و الموتِ قزوین. با فاصله 166 کیلومتری از تهرانِ پایتخت.این دیار، 86 پارچه آبادی دارد که برخی از روستاهای آن، به دلایل فرهنگی (مثل: روستای اورازان - زادگاه جلال آل احمد که کتابی هم به همین نام دارد) سیاسی مذهبی (مثل: روستای گلیرد - زادگاه آیت الله طالقانی، جاذبههای توریستی (مثل: روستای کرکبود - آبشار کرکبود و روستاهای حاشیه سد طالقان) و دلایل دیگر، آوازهای جهانی دارند.همچنین یکی از مرموزترین روستاهای ایران که به "ایستا" معروف است و در خود طالقان به "ترک آباد" شهرت دارد، در آن واقع شده است.امّا بیشترین شهرت طالقان، مربوط به مفاخر و بزرگان آن است. از ابوذر زمان (آیتالله سید محمود طالقانی) و نویسنده خسی در میقات (مرحوم جلال آل احمد) گرفته تا شهید تیمسار فلاحی، دکتر حشمت، درویش خانِ اهل موسیقی و زنده یاد مریم میرزاخانی که مشتی است نمونهی خروار در ذکر مفاخر و بزرگان طالقان. ناحیه طالقان، زیستگاه حیات وحش وگونههای متنوع گیاهی است که واجد ارزشهای تفرجگاهی هستند. طالقان به غیر از آثار ارزشمند طبیعی که درخود جای دادهاست، اماکن زیارتی و تاریخی ارزشمندی نیز دارد که بر جاذبههای آن میافزایند.زبان مردم طالقان از ریشه های فارسی - تاتی است. ما در اینجا گرد هم جمع شدهایم تا طالقان خود را بهتر شناخته و در جهت احیای فرهنگ و زبان خود گام برداریم.تمام تلاش و همت ما بر این است که زبان و فرهنگ و خاک طالقان عزیزمان، از هر گزند و آسیب، محفوظ بماند.خُجیره هم زبا, ...ادامه مطلب
دوست عزیز سلامطالقان، ولایتی اصیل و ریشه دار، با مردمانی نجیب و آرام و فرهیخته و فرهنگی غنی و ناب و بیبدیل است.از نظر جغرافیایی، طالقان را نگین رشته کوههای البرز میدانند. دیاری محصور در کوههای جنوبی مازندران و گیلان، همسایه با کرج و الموتِ قزوین. با فاصله 166 کیلومتری از تهرانِ پایتخت.این دیار، 86 پارچه آبادی دارد که برخی از روستاهای آن، به دلایل فرهنگی (مثل: روستای اورازان - زادگاه جلال آل احمد که کتابی هم به همین نام دارد) سیاسی مذهبی (مثل: روستای گلیرد - زادگاه آیت الله طالقانی، جاذبههای توریستی (مثل: روستای کرکبود - آبشار کرکبود و روستاهای حاشیه سد طالقان) و دلایل دیگر، آوازهای جهانی دارند.همچنین یکی از مرموزترین روستاهای ایران که به "ایستا" معروف است و در خود طالقان به "ترک آباد" شهرت دارد، در آن واقع شده است.امّا بیشترین شهرت طالقان، مربوط به مفاخر و بزرگان آن است. از ابوذر زمان (آیتالله سید محمود طالقانی) و نویسنده خسی در میقات (مرحوم جلال آل احمد) گرفته تا شهید تیمسار فلاحی، دکتر حشمت، درویش خانِ اهل موسیقی و زنده یاد مریم میرزاخانی که مشتی است نمونهی خروار در ذکر مفاخر و بزرگان طالقان. ناحیه طالقان، زیستگاه حیات وحش وگونههای متنوع گیاهی است که واجد ارزشهای تفرجگاهی هستند. طالقان به غیر از آثار ارزشمند طبیعی که درخود جای دادهاست، اماکن زیارتی و تاریخی ارزشمندی نیز دارد که بر جاذبههای آن میافزایند.زبان مردم طالقان از ریشه های فارسی - تاتی است. ما در اینجا گرد هم جمع شدهایم تا طالقان خود را بهتر شناخته و در جهت احیای فرهنگ و زبان خود گام برداریم.تمام تلاش و همت ما بر این است که زبان و فرهنگ و خاک طالقان عزیزمان، از هر گزند و آسیب، محفوظ بماند.خُجیره هم زبا, ...ادامه مطلب
غازیاقه/قازیاقی (غاز ایاقی/پاغاز) گیاهی است خوش طعم و بسیار مفید که در بهار میروید و سر سفره طبیعت نشینان جای خاصی دارد. طالقانیها هم از این سبزی در انواع آش، تَره و کوکو استفاده میکنند. در ادامه ضمن معرفی اجمالی خواص این سبزی، طرز تهیه نرگسی غازیاقه را ارائه میدهیم. غازیاقه، طبیعتی گرم و خشک دارد و در درمان برص، بیاشتهایی، یبوست، نقرس و دفع سنگ کلیه و مثانه و رفع چین و چروک پوست موثر است. همچنین این گیاه تصفیه کننده خون و تنظیم کننده قند آن میباشد. برای خانمها باردار ممنوع است و افرادی که ضعف کلیه و کبد دارند، در مصرف آن احتیاط کنند. مواد لازم برای خوراک نرگسی غازیاقه: سبزی غازیاقی: 1 کیلو، آب: 1 استکان، پیاز: 2 عدد متوسط، تخم مرغ: 3 عدد، روغن، نمک، زردچوبه و فلفل به میزان لازم قبل از هر چیز مثل بقیهی سبزیها، غازیاقی را پاک میکنیم، و بهتره که ساقهها شو جدا کنید. بعد از پاک کردن، کاملاَ شسته و خورد میکنیم و با یک استکان آب میزاریم تا کاملاً بپزه، اگه بعد از تست کردن حس کردین نپخته، دوباره بهش آب اضافه کنید تا بپزه. تو ظرف دیگهای پیازها رو نگینی خُرد و سرخ کنید و سبزی پخته شده رو با نمک و فلفل و زردچوبه و تخم مرغ، بهش اضافه کنید و اجازه بدید تا تخم مرغها بپزه. اگر دوست داشتید میتونید به این غذا، گوجهی رنده شده هم در ابتدای پخت اضافه کنید. نوش جان تهیه شده در گروه تولید محتوای درجی بخوانید, ...ادامه مطلب
«بُنُرو» برای همه ترهچینان دهه ۶۰ و ۵۰ و قبل از آن، محلی است،کاملاً آشنا و خاطره انگیز. یک روز بهاری، نزدیک غروب، وقتی دیدم چند تا از دخترهای همسایه داشتند با هم صحبت میکردند، احساس کردم که دارند برای رفتن به تره چیدنِ فردا نقشه میکشند. سرم را انداختم پایین، تا یواشکی و قدم زنان از کنارشان رَد شوم که یکی از آنها گفت: «مُن نَنُمه بَگوتُم فردا میخَیم بِیشیم تَری بَه» رفیقش گفت: «الآن بُنُروی وقته» و اسم چند نفری را گفت. من همانطور که سرم پایین بود، شنیدم که یکی از آنها سلام کرد. سرم را بلند کردم و با کمی لبخند جواب دادم: «علیک سلام، فردا میخَین بِیشین تَری به؟» دخترها همانطور که به همدیگر نگاه میکردند، یکیشان گفت: «آها، تو اَم مییَی؟» با کمی مکث و از شما چه پنهان، یِه خورده دی ناز، گفتم: «بَشُم بِینُم نَنم چی میگو!» کمی آن اطراف قدم زدم و آمدم خانه. مادرم جلوی اجاق (کَله) گوشه ایوان داشت شام درست میکرد. گفتم: «نَنه فردا میخام بَشم تَری به!!» مادرم درحالیکه انبر دستش بود، سرش را بلند کرد وگفت: «تَری به یا یَلغُشتُک؟» گفتم: «نَنه نَنه دوش تُبرُمه پُر مینُم» با سکوت او، رضایتش را احساس کردم. گوشه ایوان دنبال کیسه میگشتم که صدای یکی از زنهای همسایه آمد که مادرم را صدا میکرد: «عروس حِیبّه، عروس حِیبّه، فردا شَنتیا رَ بَرُست مَی یالانی همراه بَشوَ تَری به» خانوادهای که دخترشان برای سبزی میرفت، دوست داشتند یک مرد آشنا و چشم پاک، از همسایه یا فامیل، همراه او باشد، برای کمک، مواظبت و جلوگیری ازخطرات احتمالی. مادرم گفت: «باشه، میا». من هم سریع وسایل را آماده کردم و بدو بدو رفتم سراغ یکی از دوستان. - «بیو فردا بِیشیم بُنرو» گفت: «دو نفری؟» گفتم: نه، فلانی و فلانی و فلانی, ...ادامه مطلب
دوست عزیز سلامطالقان، ولایتی اصیل و ریشه دار، با مردمانی نجیب و آرام و فرهیخته و فرهنگی غنی و ناب و بیبدیل است.از نظر جغرافیایی، طالقان را نگین رشته کوههای البرز میدانند. دیاری محصور در کوههای جنوبی مازندران و گیلان، همسایه با کرج و الموتِ قزوین. با فاصله 166 کیلومتری از تهرانِ پایتخت.این دیار، 86 پارچه آبادی دارد که برخی از روستاهای آن، به دلایل فرهنگی (مثل: روستای اورازان - زادگاه جلال آل احمد که کتابی هم به همین نام دارد) سیاسی مذهبی (مثل: روستای گلیرد - زادگاه آیت الله طالقانی، جاذبههای توریستی (مثل: روستای کرکبود - آبشار کرکبود و روستاهای حاشیه سد طالقان) و دلایل دیگر، آوازهای جهانی دارند.همچنین یکی از مرموزترین روستاهای ایران که به "ایستا" معروف است و در خود طالقان به "ترک آباد" شهرت دارد، در آن واقع شده است.امّا بیشترین شهرت طالقان، مربوط به مفاخر و بزرگان آن است. از ابوذر زمان (آیتالله سید محمود طالقانی) و نویسنده خسی در میقات (مرحوم جلال آل احمد) گرفته تا شهید تیمسار فلاحی، دکتر حشمت، درویش خانِ اهل موسیقی و زنده یاد مریم میرزاخانی که مشتی است نمونهی خروار در ذکر مفاخر و بزرگان طالقان. ناحیه طالقان، زیستگاه حیات وحش وگونههای متنوع گیاهی است که واجد ارزشهای تفرجگاهی هستند. طالقان به غیر از آثار ارزشمند طبیعی که درخود جای دادهاست، اماکن زیارتی و تاریخی ارزشمندی نیز دارد که بر جاذبههای آن میافزایند.زبان مردم طالقان از ریشه های فارسی - تاتی است. ما در اینجا گرد هم جمع شدهایم تا طالقان خود را بهتر شناخته و در جهت احیای فرهنگ و زبان خود گام برداریم.تمام تلاش و همت ما بر این است که زبان و فرهنگ و خاک طالقان عزیزمان، از هر گزند و آسیب، محفوظ بماند.خُجیره هم زبا, ...ادامه مطلب
دوست عزیز سلامطالقان، ولایتی اصیل و ریشه دار، با مردمانی نجیب و آرام و فرهیخته و فرهنگی غنی و ناب و بیبدیل است.از نظر جغرافیایی، طالقان را نگین رشته کوههای البرز میدانند. دیاری محصور در کوههای جنوبی مازندران و گیلان، همسایه با کرج و الموتِ قزوین. با فاصله 166 کیلومتری از تهرانِ پایتخت.این دیار، 86 پارچه آبادی دارد که برخی از روستاهای آن، به دلایل فرهنگی (مثل: روستای اورازان - زادگاه جلال آل احمد که کتابی هم به همین نام دارد) سیاسی مذهبی (مثل: روستای گلیرد - زادگاه آیت الله طالقانی، جاذبههای توریستی (مثل: روستای کرکبود - آبشار کرکبود و روستاهای حاشیه سد طالقان) و دلایل دیگر، آوازهای جهانی دارند.همچنین یکی از مرموزترین روستاهای ایران که به "ایستا" معروف است و در خود طالقان به "ترک آباد" شهرت دارد، در آن واقع شده است.امّا بیشترین شهرت طالقان، مربوط به مفاخر و بزرگان آن است. از ابوذر زمان (آیتالله سید محمود طالقانی) و نویسنده خسی در میقات (مرحوم جلال آل احمد) گرفته تا شهید تیمسار فلاحی، دکتر حشمت، درویش خانِ اهل موسیقی و زنده یاد مریم میرزاخانی که مشتی است نمونهی خروار در ذکر مفاخر و بزرگان طالقان. ناحیه طالقان، زیستگاه حیات وحش وگونههای متنوع گیاهی است که واجد ارزشهای تفرجگاهی هستند. طالقان به غیر از آثار ارزشمند طبیعی که درخود جای دادهاست، اماکن زیارتی و تاریخی ارزشمندی نیز دارد که بر جاذبههای آن میافزایند.زبان مردم طالقان از ریشه های فارسی - تاتی است. ما در اینجا گرد هم جمع شدهایم تا طالقان خود را بهتر شناخته و در جهت احیای فرهنگ و زبان خود گام برداریم.تمام تلاش و همت ما بر این است که زبان و فرهنگ و خاک طالقان عزیزمان، از هر گزند و آسیب، محفوظ بماند.خُجیره هم زبا, ...ادامه مطلب