مجموعه یک دلنوشته ها در کانال طالقانیها

متن مرتبط با «نیمیا» در سایت مجموعه یک دلنوشته ها در کانال طالقانیها نوشته شده است

اصطلاح «مُنُ نالُش نیمیا یا مُنَ نالَه دِنی!»

  • دو نقل مشابه از بالاطالقان و پایین طالقان با موضوع «تمارُض» نقل اول: نالُش دیشب مادرم چغندر پخته آورد و جاتون خالی باخوردیم. مادرم گفت: زیاد نخور آزارت مینه. گفتم: خیالت راحت نالُش نیمیا. همینکه این رو گفتم خنده‌اش گرفت و یک ساعت داشت می‌خندید. حالا داستان این نالش چیه؟ بشنویم: زمان قدیم طالقانی میان یه پیرمردی دَبَ که خیلی جُهود هم بَه، یعنی ترسو. این بنده خدا آفتاوه رو وِمیره و میشو یَک عو بَپُرانه. (دستشویی) زمستان بوده و ورف زیمینی سر دبه. وقتی کارش تُمان میگرده همینکه راست میگرده که شُلوارشو جَر کشه میبینه که ای داد بر من، تمام ورف قُرمُز گردیه، خون تمام ورفانو قُرمُز کوردیه. وحشت مینه و قبض روح میگرده، دوان دوان میشو خانه و با رنگ پریده میشو کرسی بیخ و شروع مینه استغفار و اشهد بخوانستون. زنش میگو: مَرد، چبَ رنگُت پریده؟ چی گِردیه؟ جُن بِدی یِی؟ مرد میگو: اصن مُنی همرا حرف نزن، مُن دروم میمیروم، پیغام بَرِسان یالان جمع گردون و وِصیت کنم. بعد دی شروع مینه جهود وازی دروردون و داد و قال کوردون. هرچی زنک میگو: آخه چه بُلا بَکوشت گِردی یِی؟ توگو ساق بی یِی؟ مرد حرف نیمیزنه و میگو فقط یالانو جمع کن، دم آخر گِردیه، مُن دروم بمیروم! دوتا پسر اون مردک چند ده پایین تر زن گرفته بودند و پیغام میرسونن و ورف و سرمایی دل به یه بدبختی خودشانو میرسونن و بر بالین پدر حاضر میگردون. سوال مینون: آقا جان آخه تو چِتِه؟ چی گردیه؟ آقاجان دی یواش میگو: ]گومانُم سرطان خون بیگیتُم![ صُحب بِشی یَم کُش دَکُنُم، تمام ورفان خون خالی گِردی، مُن دروم میمیروم. مُنو فلان جا خاک کنین، کَفُن رو دی بَخَرِستوم. (این عادت تمام طالقانی‌ها هست که کفنشونو در زنده بودشون میخرن و فکر میکنن مردن فقط همین یه بدبخ, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها