مجموعه یک دلنوشته ها در کانال طالقانیها

متن مرتبط با «این اشارت زجهان گذران ما را بس» در سایت مجموعه یک دلنوشته ها در کانال طالقانیها نوشته شده است

نَـقلُـکِ سیل ماهِ رمضان

  • دوست عزیز سلامطالقان، ولایتی اصیل و ریشه دار، با مردمانی نجیب و آرام و فرهیخته و فرهنگی غنی و ناب و بی‌بدیل است.از نظر جغرافیایی، طالقان را نگین رشته کوه‌های البرز می‌دانند. دیاری محصور در کوه‌های جنوبی مازندران و گیلان، همسایه با کرج و الموتِ قزوین. با فاصله 166 کیلومتری از تهرانِ پایتخت.این دیار، 86 پارچه آبادی دارد که برخی از روستاهای آن، به دلایل فرهنگی (مثل: روستای اورازان - زادگاه جلال آل احمد که کتابی هم به همین نام دارد) سیاسی مذهبی (مثل: روستای گلیرد - زادگاه آیت الله طالقانی، جاذبه‌های توریستی (مثل: روستای کرکبود - آبشار کرکبود و روستاهای حاشیه سد طالقان) و دلایل دیگر، آوازه‌ای جهانی دارند.همچنین یکی از مرموزترین روستاهای ایران که به "ایستا" معروف است و در خود طالقان به "ترک آباد" شهرت دارد، در آن واقع شده است.امّا بیشترین شهرت طالقان، مربوط به مفاخر و بزرگان آن است. از ابوذر زمان (آیت‌الله سید محمود طالقانی) و نویسنده خسی در میقات (مرحوم جلال آل احمد) گرفته تا شهید تیمسار فلاحی، دکتر حشمت، درویش خانِ اهل موسیقی و زنده یاد مریم میرزاخانی که مشتی است نمونه‌ی خروار در ذکر مفاخر و بزرگان طالقان. ناحیه طالقان، زیستگاه حیات وحش وگونه‌های متنوع گیاهی است که واجد ارزش‌های تفرجگاهی هستند. طالقان به غیر از آثار ارزشمند طبیعی که درخود جای داده‌است، اماکن زیارتی و تاریخی ارزشمندی نیز دارد که بر جاذبه‌های آن می‌افزایند.زبان مردم طالقان از ریشه های فارسی - تاتی است. ما در اینجا گرد هم جمع شده‌ایم تا طالقان خود را بهتر شناخته و در جهت احیای فرهنگ و زبان خود گام برداریم.تمام تلاش و همت ما بر این است که زبان و فرهنگ و خاک طالقان عزیزمان، از هر گزند و آسیب، محفوظ بماند.خُجیره هم زبا, ...ادامه مطلب

  • خاطره مایی خیکُنِ خَر! - یک معامله دو سر سود

  •   یک روز تابستانی دهه پنجاه، پدر وقتی که صبحانه‌اش را خورد، لباس علف‌چینی را پوشید و داس و دستکش را برداشت و هنگام خروج از منزل، با صدای کمی بلند رو به مادرم گفت: «یالانَ بگو خَرَ ویگیرُن بیان تَکرو.» این جمله را گفت و رفت. بعد از چند دقیقه مادرم با صدای ملایم، ما را صدا زد: «یالان راست گردین صبحانه باخورین، میخین بیشین تُکرو.» من و انبیا (برادرم) بعد از صبحانه، لباس علف‌چینی پوشیدیم، کشی ریسمان و ایزارِ نان و قند و چایی را برداشتیم، با خر حرکت کردیم به سمت تکرو. توی راه، گاه انبیا سوار خر می‌شد و گاهی من. بعضی وقتا هم سر خرسواری دعوامون می‌شد، حتی با هم قهر می‌کردیم نه انبیا سوار می‌شد نه من، یک هیچ به نفعِ خر! (قهر ما باعث خوشحالی خره می‌شد!!) بالاخره رسیدیم به مقصد و مشغول علف چینی شدیم. حدود ساعت ده که ساعتی مرسوم برای توقف کار و خستگی درکردن و خوردن «ساعت دهی» است، پدر گفت: «بیشین هیمه جم کُنین، تالکی کینَ تَش کُنین.» در این روزهای کاری، مردم دو بار غذا می‌خوردند یکی ساعت ۱۰ که به آن وَرنهار می‌گفتند و یکی هم ناهار، ساعت 2. برای وَرنهار، نان و پنیر با چای خوردیم و بعد دوباره مشغول علف چیدن شدیم. ساعت حدود ۲ بعد ازظهر از راه رسید و طبق معمول پدر دستور توقف کار را صادر کرد. «بیشین هیمه جم کُنین» که انبیا رفت سراغ سفره نان و برداشتن کبریت که یک دفعه صدا زد: «آقا، آقا، نان دِنی... خر نانَ باخُوردیه!!» بابام گفت: «یعنی چی؟ چطورخر نانَ باخوردیه!! لانَ بارکُرد همه رَ باخوردیه؟» کمی سکوت، بعد انبیا به من نگاه می‌کرد و من هم به او نگاه می‌کردم، همگی از کار خر عصبانی بودیم. چند لحظه گذشت. پدرم گفت: «خُب چاره نی، یِه خورده کار کُنین هر وقت گُسنُمان گردی، میشیم خانه!» حدوداً, ...ادامه مطلب

  • لاله‌ی گمشده‌ی طالقان، به دامنِ مادر البرز برمی‌گردد

  • دوست عزیز سلامطالقان، ولایتی اصیل و ریشه دار، با مردمانی نجیب و آرام و فرهیخته و فرهنگی غنی و ناب و بی‌بدیل است.از نظر جغرافیایی، طالقان را نگین رشته کوه‌های البرز می‌دانند. دیاری محصور در کوه‌های جنوبی مازندران و گیلان، همسایه با کرج و الموتِ قزوین. با فاصله 166 کیلومتری از تهرانِ پایتخت.این دیار، 86 پارچه آبادی دارد که برخی از روستاهای آن، به دلایل فرهنگی (مثل: روستای اورازان - زادگاه جلال آل احمد که کتابی هم به همین نام دارد) سیاسی مذهبی (مثل: روستای گلیرد - زادگاه آیت الله طالقانی، جاذبه‌های توریستی (مثل: روستای کرکبود - آبشار کرکبود و روستاهای حاشیه سد طالقان) و دلایل دیگر، آوازه‌ای جهانی دارند.همچنین یکی از مرموزترین روستاهای ایران که به "ایستا" معروف است و در خود طالقان به "ترک آباد" شهرت دارد، در آن واقع شده است.امّا بیشترین شهرت طالقان، مربوط به مفاخر و بزرگان آن است. از ابوذر زمان (آیت‌الله سید محمود طالقانی) و نویسنده خسی در میقات (مرحوم جلال آل احمد) گرفته تا شهید تیمسار فلاحی، دکتر حشمت، درویش خانِ اهل موسیقی و زنده یاد مریم میرزاخانی که مشتی است نمونه‌ی خروار در ذکر مفاخر و بزرگان طالقان. ناحیه طالقان، زیستگاه حیات وحش وگونه‌های متنوع گیاهی است که واجد ارزش‌های تفرجگاهی هستند. طالقان به غیر از آثار ارزشمند طبیعی که درخود جای داده‌است، اماکن زیارتی و تاریخی ارزشمندی نیز دارد که بر جاذبه‌های آن می‌افزایند.زبان مردم طالقان از ریشه های فارسی - تاتی است. ما در اینجا گرد هم جمع شده‌ایم تا طالقان خود را بهتر شناخته و در جهت احیای فرهنگ و زبان خود گام برداریم.تمام تلاش و همت ما بر این است که زبان و فرهنگ و خاک طالقان عزیزمان، از هر گزند و آسیب، محفوظ بماند.خُجیره هم زبا, ...ادامه مطلب

  • بازخوانی یک پرونده فراموش شده: جلال و شمس، به دنبال بازسازی بقیع

  • دوست عزیز سلامطالقان، ولایتی اصیل و ریشه دار، با مردمانی نجیب و آرام و فرهیخته و فرهنگی غنی و ناب و بی‌بدیل است.از نظر جغرافیایی، طالقان را نگین رشته کوه‌های البرز می‌دانند. دیاری محصور در کوه‌های جنوبی مازندران و گیلان، همسایه با کرج و الموتِ قزوین. با فاصله 166 کیلومتری از تهرانِ پایتخت.این دیار، 86 پارچه آبادی دارد که برخی از روستاهای آن، به دلایل فرهنگی (مثل: روستای اورازان - زادگاه جلال آل احمد که کتابی هم به همین نام دارد) سیاسی مذهبی (مثل: روستای گلیرد - زادگاه آیت الله طالقانی، جاذبه‌های توریستی (مثل: روستای کرکبود - آبشار کرکبود و روستاهای حاشیه سد طالقان) و دلایل دیگر، آوازه‌ای جهانی دارند.همچنین یکی از مرموزترین روستاهای ایران که به "ایستا" معروف است و در خود طالقان به "ترک آباد" شهرت دارد، در آن واقع شده است.امّا بیشترین شهرت طالقان، مربوط به مفاخر و بزرگان آن است. از ابوذر زمان (آیت‌الله سید محمود طالقانی) و نویسنده خسی در میقات (مرحوم جلال آل احمد) گرفته تا شهید تیمسار فلاحی، دکتر حشمت، درویش خانِ اهل موسیقی و زنده یاد مریم میرزاخانی که مشتی است نمونه‌ی خروار در ذکر مفاخر و بزرگان طالقان. ناحیه طالقان، زیستگاه حیات وحش وگونه‌های متنوع گیاهی است که واجد ارزش‌های تفرجگاهی هستند. طالقان به غیر از آثار ارزشمند طبیعی که درخود جای داده‌است، اماکن زیارتی و تاریخی ارزشمندی نیز دارد که بر جاذبه‌های آن می‌افزایند.زبان مردم طالقان از ریشه های فارسی - تاتی است. ما در اینجا گرد هم جمع شده‌ایم تا طالقان خود را بهتر شناخته و در جهت احیای فرهنگ و زبان خود گام برداریم.تمام تلاش و همت ما بر این است که زبان و فرهنگ و خاک طالقان عزیزمان، از هر گزند و آسیب، محفوظ بماند.خُجیره هم زبا, ...ادامه مطلب

  • یک بُرش نوستالژی، از خاطرات دهه‌ی پنجاه طالقان

  • زمستانی در اورازانِ دهه‌ی پنجاه   - اللهُ اکبر، استغفرالله رَبی و اتوبَ الیه،،،، اللهُ اکبر! با صدای نماز بابا از خواب بیدار شدم. کرسی پَ‌یِی زیر لحاف، این پهلو آن پهلو می‌کردم، حالِ بلند شدن را نداشتم. الله اکبرِ بابا، کمی تندتر بود برای بیدارباش ما. - السلام علیکم و رحمه الله و برکاته. بابام نمازش تمام شد، منم بیدار، زیر لحاف، منتظر بیرون رفتن بابا بودم که یک‌دفعه با صدای بلند گفت: «صغیران میخان راست گَردُن دو رَکعت نُماز بُخوانن، فالوجه باد بیگیتیَن!» اینو گفت و فانوس را از روی کرسی برداشت و فتیله آن را کمی بالا کشید و به مادرم، که تکیه به گهواره داده بود و به بچه شیر می‌داد گفت: «یالانَ بَگو بیان طِبله، مالَ بَدوشتُم، وَرکولی رَ سَرادیَن!» چند روز بعد از زایمان گوسفندان، مقداری از شیر آن را می‌دوشیدند و قسمتی را برای وَرکولی (بچه‌ گوسفند و بز) نگه می‌داشتند (از جهتِ تغذیه آنها.) از پنجره چوبی خانه به بیرون نگاه کردم، کمی روشنایی بعد از گرگ و میش هوا و سفیدی برف حیاط، اندکی فضا را روشن کرده بود. مادرم داشت گهواره را تکان می‌داد و برای بچه لالایی می‌خواند. با صدای ملایم گفت: «احمد، بَبُم، راست گَرد بَشو طِبله، آقات منتظره» من هم یک کِش و قوسی به خود دادم، ویاس بَکُشیَم، بلند شده، لباس پوشیدم و رفتم به طویله. بابا داشت گوسفندان را می‌دوشید. رفتم کنارش ایستادم. بابا همانطور که در حال دوشیدن میش و بزها بود، به من گفت: «آن سَقَرکُرَ گوش میشَ بییور بَدوشُم، بیصّاحاب چینگ هانی‌می‌دیه» آخر بعضی از گوسفندان موقع دوشیدن، جفتک می‌زنند. رفتم گردن میش را گرفتم و آوردم جلوی بابا. در حالی که آخرین میش را می‌دوشید، به من گفت: «وَرکولی رَ سَرادین، بعد از اینکه بُچّویَن، داکُن کُرُس، , ...ادامه مطلب

  • گذری بر سگرانچال

  • دوست عزیز سلامطالقان، ولایتی اصیل و ریشه دار، با مردمانی نجیب و آرام و فرهیخته و فرهنگی غنی و ناب و بی‌بدیل است.از نظر جغرافیایی، طالقان را نگین رشته کوه‌های البرز می‌دانند. دیاری محصور در کوه‌های جنوبی مازندران و گیلان، همسایه با کرج و الموتِ قزوین. با فاصله 166 کیلومتری از تهرانِ پایتخت.این دیار، 86 پارچه آبادی دارد که برخی از روستاهای آن، به دلایل فرهنگی (مثل: روستای اورازان - زادگاه جلال آل احمد که کتابی هم به همین نام دارد) سیاسی مذهبی (مثل: روستای گلیرد - زادگاه آیت الله طالقانی، جاذبه‌های توریستی (مثل: روستای کرکبود - آبشار کرکبود و روستاهای حاشیه سد طالقان) و دلایل دیگر، آوازه‌ای جهانی دارند.همچنین یکی از مرموزترین روستاهای ایران که به "ایستا" معروف است و در خود طالقان به "ترک آباد" شهرت دارد، در آن واقع شده است.امّا بیشترین شهرت طالقان، مربوط به مفاخر و بزرگان آن است. از ابوذر زمان (آیت‌الله سید محمود طالقانی) و نویسنده خسی در میقات (مرحوم جلال آل احمد) گرفته تا شهید تیمسار فلاحی، دکتر حشمت، درویش خانِ اهل موسیقی و زنده یاد مریم میرزاخانی که مشتی است نمونه‌ی خروار در ذکر مفاخر و بزرگان طالقان. ناحیه طالقان، زیستگاه حیات وحش وگونه‌های متنوع گیاهی است که واجد ارزش‌های تفرجگاهی هستند. طالقان به غیر از آثار ارزشمند طبیعی که درخود جای داده‌است، اماکن زیارتی و تاریخی ارزشمندی نیز دارد که بر جاذبه‌های آن می‌افزایند.زبان مردم طالقان از ریشه های فارسی - تاتی است. ما در اینجا گرد هم جمع شده‌ایم تا طالقان خود را بهتر شناخته و در جهت احیای فرهنگ و زبان خود گام برداریم.تمام تلاش و همت ما بر این است که زبان و فرهنگ و خاک طالقان عزیزمان، از هر گزند و آسیب، محفوظ بماند.خُجیره هم زبا, ...ادامه مطلب

  • دلنوشته‌ای برای روستای تکیه ناوه

  •   روستایم: نازنین عُلقه‌ام، عجیب دلتنگتم! دلتنگ کوچه‌های اردیبهشت... برای پونه‌ها و بابونه‌ها... برای بوته‌ی آویشنی که کنار غرفه‌ی خاربن‌ها، عطر به حراج می‌گذارد. دلتنگ قطعه‌ی عاشقانه‌ی مرغ شباهنگ که از دور می‌نوازد. دلم برای زمزمه‌ی شعری که بلبل برای گلبرگ‌های محمدی می‌خواند تنگ است، تنگ. چشمانم برای گیسوان پریشان آبشارانت در امواج باد تنگ، است تنگ. در جولان است مرکب نسیم صبحگاهانت در خاطرم، آنگاه که سبب رقص زیبای شقایق‌های دشت‌هایت می‌شود. دلم برای ترنم هر قطره باران اردیبهشت تو می‌میرد. برای بوی رنگ‌های رنگین کمانت، برای صدای رنگ آبی آسمانت با گُله گله ابرهای اینجا و آنجایت به فغان است. خدایا... دلم هنوز در تب و تاب نوای سِحرانگیز نی‌لبک چوپان است، و رقص خیال‌انگیز قاصدک‌ها و پروانه‌ها... کاش این فاصله‌ها فقط خواب و خیال باشد. کاش چوپان دوباره در نی‌لبکش گریه کند. و صدای گریه‌ی دخترکی که کوزه‌ی آب را شکسته و کلوش‌هایش را آب برده است، از گلوی تاریخت بزند بیرون. کاش رخت رویا را از تن بکنم و و تو را در گذشته‌هایت، دست نخورده و بِکر بازیابم. کاش...  به قلم: بانو فاطمه علیشیری، روستای تکیه ناوه‌ طالقان بخوانید, ...ادامه مطلب

  • نوبرانه‌های بهار 1401

  • دوست عزیز سلامطالقان، ولایتی اصیل و ریشه دار، با مردمانی نجیب و آرام و فرهیخته و فرهنگی غنی و ناب و بی‌بدیل است.از نظر جغرافیایی، طالقان را نگین رشته کوه‌های البرز می‌دانند. دیاری محصور در کوه‌های جنوبی مازندران و گیلان، همسایه با کرج و الموتِ قزوین. با فاصله 166 کیلومتری از تهرانِ پایتخت.این دیار، , ...ادامه مطلب

  • یه خُجیرِ روز برای...

  • تقویم نجومی یی میان بنوشته، ایمروز یه خجیره روزه برای: خواستگاری و عقد و عروسی، آغاز بنایی و خشت بنا نهادن، تجارت و داد و ستد، شروع به کسب و کار، نقل و انتقالات دی خُجیره!زایمان مناسب و نوزادش صبور و , ...ادامه مطلب

  • پایان این شب سیاه...

  • عزیزجان این زُمُستان دی سر میبو با تَش امیدواری خودمانِ گرم میداریم تا بُهار یه چایی بیوروم تیب؟   , ...ادامه مطلب

  • معجزه گر تاریخ آشپزی: ننه! - خوراک نخودفرنگی

  • به خاطر بهره‌مندی همه عزیزان از مطلب ارائه شده، از غلظتِ گویشِ طالقانی متن، کاسته شده است. اسیر گِردی‌یِیم. قرار بَ آخُرین روز ایمتحاناتِ ترم، قبلِ برگشتنِ وَچان به شهرانِ‌شان، رفیقانُمه بَبُرُم خانه, ...ادامه مطلب

  • نانِ مادر

  •   ننه جانُم میگو: بُفَرمایین تازه کُلانُک مُن نُدارُم در جهان، بهتر از این تحفه سُراغ                   یک کُلانُک با سیابُن، نرم و خوشبو، نانِ داغ ارسالی از بانو قادری (اورازان) ________________ کُل, ...ادامه مطلب

  • قرنطینه و خانه نشینی در ایام شیوع بیماری کرونا

  • #کمپین_عید_نمیشیم_طالقان طالُقانی یالانطالُقان بیشَن دیر نیمیبوما و شمایی سُلامتی واجُبتَرهبرای آرامش دیارمان و مصون بماندن افراد ساکن، طالُقان نمی شیم   #امن_تر_از_خانه_دنی   طالقان جان، دوری تو تاب, ...ادامه مطلب

  • خانه‌یِ گرمِ ما

  • تو هستی... و خانُه‌مان گـَرم... و چایی‌مان به راه... این غم و غصه‌هانُ دی بگو: یه شو کوتاه بیا! خانُوتان گرم   متن از: سیده مریم قادری عکس از: مهدی ویسانیان, ...ادامه مطلب

  • پنجشنبه آخر سال که با بیماری کرونا، دلگیرتر است...

  • دوباره پنجشنبه گَردیُ و دُلمان اونانی بَ که مایی وَر دینیاَن تنگ گردوستی همه ی پنجشنبه هانی اَسا یادی مینیم از اونان که دلتنگشان میگردیم یادی مینیم از اونان که هنوز دوستشان داریم دلمان گرم هسته به خجی, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها